شش قاعده برای همه گیر شدن محصولات

شش قاعده برای همه گیر شدن محصولات ( منظورم از کلمه همه گیر شدن پخش شدن بین مردم است)

قاعده اول : اعتبار اجتماعی

مردم وقتی درباره محصول یا ایده ی خاصی حرف میزنند چه شکلی به نظر میرسند؟ اکثرما دوست داریم باهوش به نظر برسیم نه خنگ ، پولدار دیده شویم نه بی پول ، بنابراین آن چه درباره اش حرف میزنیم ، مستقیم روی نظر دیگران نسبت به ما اثر میگذارد.

پس اگر میخواهیم مردم درباره مان حرف بزنند باید پیامهایی بسازیم که این حس های خاص و جالب را در آنها زنده کند.

قاعده دوم : زنجیره ها

چطور یاد مردم می افتد که درباره محصول یا ایده ما حرف بزنند؟ منظور از زنجیره همان رابط هایی است که باعث میشود مردم درباره مباحث مرتبط فکر کنند.

مثلا کلمه «عید» مارا به یاد لباس نو یا مهمانی می اندازد ، مردم اغلب درباره چیزهایی حرف میزنند که به آنها فکر میکنند،پس هر چه بیشتر درباره ایده و محصولی فکر کنند بیشترهم درباره اش حرف میزنند.

پس باید محیطی فراهم باشد که مردم را بیشتر یاد محصول ما بندازد.

قاعده سوم : احساسات

چیزی که برایمان اهمیت داشته باشد ، حتما درباره اش به دیگران هم میگوییم.

مثلا خرد کردن گوشی آی فون شوک آور است یا بالا رفتن نرخ مالیات و یا گرانی ، اعصبانی مان میکند ، درواقع همین حس های عاطفی متفاوت است که بین مردم به اشتراک گذاشته میشود.

البته این هم مهم است که چه نوع حسی را برای برانگیخته شدن در دیگران انتخاب کنیم.

قاعده چهارم : عمومیت

مردم به هم نگاه میکنند و کارهای یکدیگر را انجام میدهند .این جمله به این سادگی ها نیست و فقط درباره یک تقلید ساده حرف نمیزند.هرچیزی که ملموس تر باشد ، پیروی از آن هم ساده تر است و هر چه این تقلید بیشتر اتفاق بیفتد احتمال همه گیرشدنش هم بیشتر است.

پس باید محصولات و ایده هایمان را همگانی تز کنیم و باید محصولاتی طراحی کنیم که خودشان تبلیغی برای خودشان باشند و الگوهای رفتاری بسازیم که همیشه بین مردم جامعه باقی بمانند.

قاعده پنجم : ارزش کاربردی

اگر بتوانیم به مردم نشان دهیم که محصول ما به نوعی صرفه جویی در وقت و پول است یا برای سلامتیشان مفید است ، بدون تردید سر زبانشان افتاده ایم.

البته باید بفهمیم که از دید مردم چه چیزی خوب است و باید آن ویژگی خوب و مثبتی را که قرار است در اختیار جامعه بگذاریم را کاملا روشن کنیم ، چه از نظر مالی و چه از نظر دیگر .

قاعده ششم : داستان سازی

مردم علاوه بر اطلاعاتی که در اختیار همدیگر قرار میدهند ، کلی داستان هم سر هم میکنند.ولی هر داستانی درست مثل قصه های مادربزرگ ها ، درسهای اخلاقی خودش را دارد.

پس ماهم باید قصه خودمان را بسازیم و آن جزئیات ایده مان را که هر شنونده ای دوست دارد به بغل دستی اش بگوید را در آن جا کنیم.

باید قصه ای سر هم کنیم که ارزش تکرار داشته باشد.